محمدهادی صحرایی
جسارت به ساحت مقدس قرآن مجید در سوئد، حادثهای تلخ و توطئهآمیز و خطرآفرین است. اشد مجازات برای عامل این جنایت مورد اتفاق همه علمای اسلام است، دولت سوئد نیز باید بداند که با پشتیبانی از جنایتکار، در برابر دنیای اسلام آرایش جنگی گرفته و نفرت و دشمنی عموم ملتهای مسلمان و بسیاری از دولتهای آنان را به سوی خود جلب کرده است. وظیفه آن دولت آن است که عامل جنایت را به دستگاههای قضایی کشورهای اسلامی تحویل دهد. توطئهگران پشتصحنه نیز بدانند که حرمت و شوکت قرآن کریم روز به روز افزونتر و انوار هدایت آن درخشانتر خواهد شد؛ امثال این توطئه و عاملان آن، حقیرتر از آنند که بتوانند جلوگیر این درخشش روزافزون باشند. والله غالبٌ علی اَمرِه. (سیّدعلیخامنهای -۳۱ تیرماه ۱۴۰۲)
چند روزی است که وارد ماه محرم شدهایم و در هوای سید شهیدان، نفس تازه میکنیم. درود خدا و خوبان و ما نثار و نصیب حسین و فرزندان و یاران باوفایش و بهویژه عباس علمداری که اگر از حیات دنیوی بهرهای جز شنیدن نام و شناخت مرامش نداشتیم کافی بود که بگوییم خدایا شُکرت که عمرم هدر نشد. رفیق خوبم؛ نمیدانم با من موافقی یا نه که اگر حسین نبود زندگی نقاشی بیرنگ بود و صورت بیچشم؛ قفسی بیدر بود و بغضی که وا نمیشد. داغی که سرد نمیشد بود و فریاد در خوابی که شنیده نمیشود. چشم میدید و گوش میشنید و عقل میفهمید و زبان میچرخید ولی افسرده عمیق را از این نعمات چه سود؟ و زندگی کلاف سردرگمی بود که سررشته آن پیدا نمیشد.
باید خدایی را شکر کرد که ما را با حسین و راه عزتمندانه او آشنا کرد و ما اکنون به حسینی مؤمنیم که تکلیفمان را مشخص کرده و راهمان را مشخص نموده است. اگر سربلند جهانیم به خاطر ایمانی است که به راه او داریم و ما را به نام آزادگی او میشناسند و این چیزِ کمی نیست. همین آزادگی کیمیای دورانی است که میگذرانیم. وقتی فرمود: «ای شیعیان آل ابیسفیان، اگر دین ندارید پس در دنیایتان آزاده باشید» غیر از نصیحت دشمنان، معرفی آنان نیز هست. گروهی دین ندارند ولی شیطنتی هم ندارند. میشود با آنها مراوده کرد و معامله نمود. مثل برخی کشورهای کمونیستی که با جمهوری اسلامی رابطه خوبی دارند و کمفهمان، متلک میگویند که چرا با آمریکا و برخی کشورهای اروپایی با وجودی که مسیحیاند، دشمنید ولی با فلان کشورها نه؟
درک اینان از دین مثل فهمشان از سیاست، اندک است و همین بضاعت کم، مانع دیدن حقایق میشود. برخورد مقتدرانه ولی دوستانه را نمیبینند و دوستی بدون ظلم کردن و پذیرفتن ظلم را نیز نمیفهمند. گروهی از اینان به بهانه تنشزدایی، تا توانستند در مقابل ستمِ ستمکاران کوتاه آمدند و نمیدانستند تکیه کلام لوس «تنشزدایی» که در دهان میچرخانند، واژه ابداعی «تنشزاهاست» برای سادهلوحان. برخی دیگر با استدلال کودکانه اسلام رحمانی، به ظلم ظالمان تمکین کردند و در مقابل تدبیرشان میخندیدند و وا میدادند. گروهی هم میدیدند و سکوت میکردند و گروه دیگری چهره خونخوار کدخدا و ملکه عفریته را بزک کردند و گروهی دیگر دست مردان قوم خود را بستند و... در اصل، تفاوت میکند کسی که در مکتب حسین پرورش یافته باشد با کسی که در مجلس دیگران گنده شده است.
بدانیم که غیر اصحاب یزید، ساکتان و راضیان و بزککنندگان و زمینهسازان هم جزو دشمنان امام حسین و از جمله ملعونین ابدی هستند. و سکوت، غیر از تأیید و ترس و تمکین، نشانه نفاق هم هست.
جمله معروف «همه زمینها کربلا و همه روزها عاشوراست» به معنی جریان داشتن خوبی و بدی و سریان داشتن کینه بدها از خوبهاست که تا قیامت ادامه دارد. و دشمن بودن با مخالف یا منتقد بودن متفاوت است. مخالف و منتقد را میشود مدارا و مدیریت و تحمل کرد ولی دشمنان را ابتدا باید شناخت و سپس، چاره اندیشید. پس از آنکه سالها پیش طرح «گفت وگوی تمدنها» توسط رئیسجمهور ایران در سازمان ملل مطرح شد، بیدرنگ آنها که به جای بوییدن گل، آن را میجوند، ایران را محور شرارت نامیدند و اعلام کردند. نتیجه اشتباه گرفتنِ دوست و منتقد و مخالف و دشمن از هم، همین میشود که به جای تقویت دوستان و یافتن منطق صحیح اقناع مخالف و اصلاح و پیشرفتی که منتقد را مجاب کند، سالها هزینه صرف شود برای دوست کردن دشمن.
چند هفتهای است که بدون دلیل ظاهری، دولت سوئد دچار مرض توهین به مقدسات اسلامی شده و چندین نوبت است که با حمایت از چند بیمار روانی، که مملو از جهل و حماقت و عقدهاند «قرآنسوزی» علیه عقل و قرآن اعلام جنگ کرده است. سوئد، جزو همان تمدنی است که غربرفتههایی که غربزده شدهاند و به جای تعمق، محو ماتیک وکراوات و WOW، هستند، همیشه از آن به عنوان کشوری پیشرفته یاد میکنند که حقیقت هم دارد. مظاهر تمدن و رفاه آنچنان مهیاست که ظاهربینان را فرصتی برای دیدن باطن نمیماند و متوجه مخارج نمیشوند و قرار هم همین است که با دیدن رنگ و لعاب، اصل جنس پنهان بماند و کسی از پیشینه این بازار مکاره و این جنگل منظم نپرسد. مثل همین اکنونی که همان سنخ غربزدهها جرأت و توان پرسیدن این را ندارند که تمدنی که پیوسته از احترام به آزادی بیان و عقیده و مردم صحبت میکند چرا رفتاری چنین خشن و سیستمی و بدوی از خود نشان میدهد؟
شعار اشتباه «عیسی به دین خود، موسی به دین خود» فقط برای تخطئه امر به معروف و نهی از منکر بود که در دهان دهنبینان افتاده است؟ تئوریزه کردن فحش و توهین و تحریک ادیان و اعتقادات، در تمدنی که بهشت فرقهها و نحلهها و مهد دموکراسی است، تمدن است؟ تفکر شروری که هرگز نمیتواند ذات پلید و نیت کثیف خود را پشت رژ و پاپیون بپوشاند و دائم آتش میافروزد، در ایجاد جنگ تمدنی و ادیانی به دنبال چیست؟ چه اتفاقی افتاده که باید توجه جهان به جای دیگری جلب و جمع شود؟ بیثباتی بیسابقه شش ماه اخیر رژیم صهیونی یا آشفتگی چندین ساله فرانسه یا ابتلای آمریکا به حاکمان گیج یا ناامیدی از پادشاهی بریتانیا یا بینتیجه ماندن تقابل غرب با روسیه یا برخورد کشتی تایتانیک تمدن غرب با صخره واقعیات است که سوئد را سوپاپ پرصدای این تمدن به آخر رسیده کرده است؟ یا سوت آخر تقابل غرب با تمدن نوین اسلامی است که نتیجه تلخ شکست را به آنان تفهیم کرده است؟
انسان امروز حق دارد بپرسد که دستاورد تمدن غرب، غیر از تأمین رفاهیات گران برای شهروندان افسرده خود چه بوده است؟ آنها که با خون و خشونت و تجاوز و قتل عام، به ادکلن و پاپیون رسیدند و به نام علم، انسان را تحقیر کرده و او را حیوانی از نسل میمون معرفی میکنند و برایش باغ وحش منظم ساخته و آغل آذین کردهاند، چگونه مسیر را طی کردند که با ارتجاع توانستند به دستاورد هزاران سال پیش قوم لوط و عاد و ثمود برسند؟ جوان امروز مقایسه میکند که تمدن اسلامی که قرآنش به انسان کرامت و آزادی و عزت هدیه میدهد و او را به تفکر امر میکند ارجح است یا تمدنی که با ادعای گزافش اکنون توانسته اعمال قوم لوط را قانونی کند و برای آنها پرچم رنگین کمانی بسازد؟ اسلامی که نه ظلم میکند و نه ظلم میپذیرد متعادل است یا تفکر شروری که یا آدم میکشد یا کتاب میسوزاند و یا فحش میدهد؟
امر کردن و انجام دادن «قرآنسوزی» توسط «نامتعادلها» اگرچه حیله شیطانیِ استکبار جهانی برای فرار از پاسخگویی به سؤالات اساسی است ولی نشانه اصلی زوال تمدنی و زبونی و ذلت آنها در مواجهه منطقی با اسلام است. ای کاش میتوانستند بفهمند، سوزاندن قرآن، نه آسیبی به قرآن میزند و نه عمر به آخر رسیده آنها را زیاد میکند، بلکه تنها این تمدن را با ساکتان و راضیان و بزککنندگان و زمینهسازانش در کنار اقوام عذاب شده تاریخ، عبرت خلق خواهد کرد و اگرچه دیر است ولی ای کاش در آن تمدن انسانهای عاقلی بودند که برایشان تاریخ بخوانند و پیشینههاشان را مرور کنند تا دلیل بدبختی و سردرگمی امروزشان را بفهمند و ای کاش نمرود هم میدانست که آتش، ابراهیمها را نمیسوزاند و تیر نمرود به آسمان نمیرسد و گاهی خدا، متکبرهای احمق را با یک پشه میپیچاند و میکُشد.
روزنامه جام جم
واردات، انحصار خودرو را میشکند
علیرضا سلیمی
افزایش قیمت خودرو و کیفیت پایین تولیدات آن از نتایج ایجاد انحصار برای خودروسازان محسوب میشود که شرایط سختی را برای مردم رقم زده است. علاوه بر کیفیت پایین، میزان تولیدات خودروسازان متناسب با تقاضای بازار نیست و همین عدم تعادل در عرضه خودرو باعث برهمخوردن نظم بازار شده به طوری که مردم مجبورند با پرداخت پول بنز سوار پراید شوند.
برای تامین نیاز بازار و شکستن انحصار خودروسازان چارهای جز واردات خودرو نداریم. ایجاد فضای رقابتی میتواند خودروسازان را نسبت به افزایش کیفیت محصولات خود سوق دهد. متاسفانه مجمع تشخیص مصلحت نظام موانعی را برای واردات خودرو ایجاد کرد که این موضوع با تذکر رهبر معظم انقلاب مواجه شد. ایشان نیز نسبت به کیفیت و قیمت خودرو گلایههای فراوانی داشتند. در همین خصوص، مجلس شورای اسلامی برای چندمین بار بحث واردات خودرو را دنبال کرد و در نهایت قانون واردات خودرو تصویب شد. البته تلاش مجلس محدود به امسال نبود و در سال گذشته نیز اقداماتی را انجام داد که متاسفانه پشت سد مجمع تشخیص مصلحت مانده بود. مصوبه مجلس کاملا شفاف است. مجلس اعتقاد دارد که واردات باید صورت بگیرد. همچنین علاوه بر واردات بر کیفیت آنها نیز تاکید شده است. البته نگرانیهایی در خصوص اعمال نفوذ و ارائه تبصرههایی به دنبال تقلیل این قانون از سوی برخی دستگاههای اجرایی وجود دارد. در همین خصوص مجلس شورای اسلامی اعلام میکند که با هر اقدامی که خلاف قانون باشد، برخورد خواهد کرد و اجازه نخواهد داد عدهای این مصوبه را به انحراف بکشانند. در مورد حقوق گمرکی نباید به حدی تعریف شود که قیمتها سرسامآور افزایش یابد. مجلس با تعیین کارکرد پنج ساله برای خودروهای وارداتی، پاسخ مناسبی به انتقادات غیرصحیح برخی افراد مبنی بر این که کشور در حال تبدیلشدن به قبرستان خودروهای فرسوده است میدهد. مجلس اکنون به صورت جدی به بحث واردات خودرو ورود کرده و در صورت ایجاد موانع از سوی برخی دستگاهها، شاهد برخورد قاطع مجلس در این زمینه خواهیم بود.
باید از برخی پرسید که چرا مردم ایران با پرداخت پول بنز باید سوار خودروی پراید شوند؟ این اقدام ظلم به مردم و مصداق بارز بیعدالتی است و باید در مقابل این شرایط ایستاد. امروزه خودروسازان با خیالی راحت از انحصار در بازار، شرایط سختی را برای مردم رقم زدند که باید این شرایط نابرابر مهار شود و آنها را مجبور به افزایش کیفیت و رقابتپذیری کرد. تجربه بسیاری از شرکتهای بزرگ خودروسازی در جهان مانند بنز و فولکس نشان میدهد که ایجاد بازار رقابتی باعث افزایش کیفیت آنها نیز شده است.
همین انحصار در کشور باعث شد خودرویی مانند پیکان که سابقه طولانی در صنعت دارد، در سایه همین انحصار درجا بزند و هیچ رشدی را در خط تولید آن شاهد نباشیم و پس از چند سال نیز از رده خارج شود. علاوه بر این، روند کیفیت خودروسازان طی سالهای اخیر به مرور کاهش یافته به طوری که کیفیت خودروهای ساخت قبل از خودروهای روز نیز بیشتر است. علاوه بر این، خودروسازان ضمن ضربهزدن به رفاه مردم با تولید بیکیفیت، بدهی خود را به قطعهسازان نیز پرداخت نمیکنند و این اقدام باعث ضربه به صنعت خودرو شده است. دولت موظف است آییننامه اجرایی این قانون را نهایی کند تا جریان واردات خودرو تسریع یابد.
روزنامه رسالت
ما اهل کجاییم که قرآن تنهاست؟
مسعود پیرهادی
۱. اسم کوفه بد دررفته است؛ تاحدیکه ادعا میکنیم «ما اهل کوفه نیستیم علی تنها بماند»؛ بالاخره نه خطبههای امیرالمؤمنین علیهالسلام فراموش میشود نه کوچههای غریبنوازش با سفیر اباعبدالله از یادمان میرود؛ اما تعارف را کنار بگذاریم؛ ما اهل کجاییم؟ ما وقتی معاذالله به معصوم جسارت میشود چه میکنیم؟ ما هنگامیکه به قرآن که عِدل اهلبیت علیهمالسلام است توهین میشود چه واکنشی نشان میدهیم؟
۲. وَ قالَ الرَّسولُ يا رَبِّ إِنَّ قَومِي اتَّخَذوا هٰذَا القُرآنَ مَهجورًا
و پیامبر عرضه داشت: پروردگارا! قوم من قرآن را رها کردند.
این گلایه بابت وانهادن، دوری و متروک ساختن قرآن، یک بُعد ندارد.
دشمنان خدا و اولیاء شیطان، آرایش جنگی گرفتهاند و دشمنی میکنند. موضع آنها هم تهاجمی است؛ اما ما کماکان به بیانیه و تجمعات اعتراضی محدود، بسنده میکنیم. تعصب و غیرت ما نسبت به کلام خدا نشانهای از محبت ما به صاحب کلام و عدم مهجوریت آن است و چنانچه ما نسبت به دین خود و کتاب آسمانیمان رویگردان شویم و بیتفاوتی پیشه کنیم، بازنده ماییم وگرنه گَردی به ردای کبریایی باریتعالی نمینشیند. چرا ما میبازیم؟ چون خدا در همین قرآن به مؤمنان انذار داده: «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنوا مَن يَرتَدَّ مِنكُم عَن دينِهِ فَسَوفَ يَأتِي الله بِقَومٍ يُحِبُّهُم وَيُحِبّونَهُ أَذِلَّةٍ عَلَى المُؤمِنينَ أَعِزَّةٍ عَلَى الكافِرينَ يُجاهِدونَ في سَبيلِ الله وَلا يَخافونَ لَومَةَ لائِمٍ ذٰلِكَ فَضلُ الله يُؤتيهِ مَن يَشاءُ وَالله واسِعٌ عَليمٌ»
ای کسانی که ایمان آوردهاید! هرکس از شما، از آیین خود بازگردد، (به خدا زیانی نمیرساند)؛ خداوند جمعیّتی را میآورد که آنها را دوست دارد و آنان (نیز) او را دوست دارند، در برابر مؤمنان متواضع، و در برابر کافران سرسخت و نیرومندند؛ آنها در راه خدا جهاد میکنند، و از سرزنش هیچ ملامتگری هراسی ندارند. این، فضل خداست که به هر کس بخواهد (و شایسته ببیند) میدهد؛ و (فضل) خدا وسیع، و خداوند داناست.
کار خدا معطل امثال ما نمیماند. فقط ما توفیق و فوز عظیم بندگی و ایمان را از دست میدهیم و بعد از ما گروهی که حقیقتا خدا را دوست دارند، میآیند و نشان میدهند که با کافران حربی چگونه باید برخورد کرد.
۳. قرآن، یکی از مهمترین محورهای وحدت امت اسلامی است؛ وقتی ما حول کتاب آسمانی قریب به دو میلیارد نفر نتوانیم وحدت منجر به فعل و ترک فعل داشته باشیم، کارکرد این سازمانها و اتحادیهها و جمعیتهایی که پسوند اسلامی در آخر عنوانشان دارند، چیست؟
دستگاه دیپلماسی و هر مجموعهای که مأموریت جهانی دارد این روزها نباید شب و روز داشته باشد تا این فاجعه بزرگ توهین به قرآن را تبدیل به یک درس عبرت برای دشمنان اسلام و مسلمین کند. هر چه ما بیشتر در مسیر دفاع از قرآن گام برداریم، هم به تکلیف الهی خود عمل کردهایم و هم تخریبهایی که نسبت به تشیع میشود را خنثی میکنیم.اگر ما پرچمدار دفاع از قرآن باشیم، تهمتهای دیگران در قبال شیعه، پیرامون دوری از قرآن، رنگ میبازد. ما باید جماعتی باشیم که مشمول گلایه رسول خدا صلیاللهعلیهوآله نباشیم؛ زندگی ما باید وقف و دائرمدار اسمورسم قرآن، ظاهر و باطن قرآن، متن و تفسیر قرآن و ثقل اصغر و اکبر باشد.
۴. اقدام بجای برخی هیئات، شاعران و مداحان اهلبیت عصمت و طهارت در تکریم و ترویج بیشتر قرآن در مجالس محرم، ماه حسین علیهالسلام را به ماه قرآن تبدیل کرد و این امر، بیشک آثار و برکات بزرگی بههمراه خواهد داشت.
اشتباهات و تأخیرهایی که در زمینه اجرای حکم سلمان رشدی مرتد واقع شد نباید تکرار شود و بهواقع باید آرایش جنگی مقابل دشمنان خدا بگیریم و از موضع انفعال خارج شویم تا مشمول مغفرت و رحمت پروردگار منان باشیم.
روزنامه وطن امروز
چه چیزی کیسینجر را به پکن کشاند؟!
آمریکا و معمای گرههای کور خودساخته
حنیف غفاری
شبیهسازی جنگ اوکراین در مانور نظامی اخیر تایوانیها، مصداق تحرکات تازه واشنگتن در شرق آسیا محسوب میشود. به صورت همزمان، دومین زیردریایی هستهای آمریکا طی یک ماه اخیر وارد شبه جزیره کره و در آبهای کرهجنوبی مستقر شده است. بهراستی در شرق آسیا چه میگذرد؟ آیا «تایپه» و «شبهجزیره کره» به نقاط آشکارساز بازی جدید ضد امنیتی غرب در محدوده جغرافیایی دیگری در جهان تبدیل شدهاند؟ آیا مقامات چینی در برابر این تحرکات، گارد بسته خود را در برابر مداخلهگرایی غرب باز خواهند کرد؟ چرا مقامات آمریکایی به صورت همزمان، ابزارهای «دیپلماسی» و «فشار» را در تقابل و تعامل با پکن پیش میبرند؟ آیا این نوعی بازی مبتکرانه است یا نوعی سوءمحاسبه دهشتناک که ممکن است آیندهای تاریک و مبهم را برای غرب رقم بزند؟
اخیرا هنری کیسینجر، وزیر سابق خارجه آمریکا در سفری غیرمنتظره به پکن، با رئیسجمهور، وزیر خارجه و مقامات ارشد حزب کمونیست چین دیدار کرد. آنچه این استراتژیست 101 ساله کهنهکار را به شرق آسیا کشانده، قطعا دلسوزی برای امنیت بینالمللی یا حتی ترس از شکلگیری یک نبرد جدید نیست! سوابق کیسینجر و نقش وی در کشتار هزاران انسان در نقاط گوناگون دنیا بر همگان محرز است. آنچه کیسینجر و دیگر نظریهپردازان آمریکایی مانند فوکویاما را نگران کرده، ناتوانی دولتهای دموکرات و جمهوریخواه در پیشبرد استراتژی «خلق گرههای کور راهبردی» در جهان است.
این استراتژی مدتهاست به یک دستورالعمل کلان در حوزه سیاست خارجی آمریکا تبدیل شده و خروجی آن، وقوع بحرانهای مزمن، دامنهدار و شکلگیری منازعات عمیق در نقاط گوناگون جهان با هدایتگری آمریکا و ناتو است. بر همین اساس، حیاط خلوت کشورهایی مانند چین، روسیه و منطقه غرب آسیا به عنوان حوزه نفوذ جمهوری اسلامی ایران، هرگز نباید طعم امنیت دائمی و صلح پایدار را بچشد زیرا در این صورت، جهان چندقطبی با محوریت بازیگران ضدآمریکایی مسیر خود را برای گذار از نظام تکقطبی ادعایی غرب پیدا خواهد کرد. این همان خط قرمز آمریکاست!
کیسینجر و فوکویاما طی هفتههای اخیر به صورت مستقیم و غیرمستقیم نسبت به سوءمدیریت آمریکا در خلق و پیشبرد استراتژی خلق گرههای کور راهبردی در جهان هشدار دادهاند. یکی از این حوزههای جغرافیایی شرق آسیاست. چینیها در مسیر رسیدن به هژمونی اقتصادی در سال 2032 میلادی و پشتسر گذاشتن آمریکا، کاملا عملگرایانه وارد صحنه شدهاند و در حال تسخیر بسیاری از سنگرها و منافع واشنگتن در نقاط گوناگون دنیا هستند. در چنین شرایطی مقامات آمریکایی اعم از دموکرات و جمهوریخواه، تمرکز بر محیط پیرامونی چین و خلق منازعات دائمی در اطراف این کشور را در دستور کار قرار دادهاند. در دوران ریاستجمهوری ترامپ، تقابل با پکن خود را در ترکیبی از جنگ اقتصادی، جنگ سایبری و تحرکات نظامی محدود آمریکا در دریای چینجنوبی نشان داد اما در دوران ریاستجمهوری بایدن، شاهد ورود بیپرواتر آمریکا به حیاط خلوت پکن هستیم: از انعقاد پیمان ضدچینی اوکاس میان آمریکا، استرالیا و انگلیس تا حمایت علنی از استقلالطلبان تایوان و حتی ورود زیردریاییهای هستهای به آبهای شبهجزیره کره.
دولتهای آمریکایی در چینش این معادله، 2 پیشفرض ذهنی نادرست دارند: یکی اینکه چینیها تحت فشارها و تحرکات واشنگتن در نهایت ناچار به «پاکسازی محیط پیرامونی خود» از طریق «امتیازدهی به آمریکا» و حتی صرفنظر از برخی اهداف کلان اقتصادی خود در نظام بینالملل بر خواهند آمد.
دومین پیشفرض نادرست آمریکاییها، این است که استراتژی «خلق گرههای کور راهبردی» و تحقق ابعاد گوناگون آن در گرو اراده مطلق واشنگتن و متحدانش بوده و مصداق نوعی بحران قابل مدیریت در حوزه سیاست خارجی کاخ سفید است. واقعیت امر این است که آمریکا بسیاری از بحرانها را در جهان خلق کرده است اما لزوما پایان آنها با اراده این کشور تحقق نیافته است! بهتر است دموکراتها و جمهوریخواهان آمریکا نیمنگاهی به ماجرایجنگ ویتنام، اشغال افغانستان، اشغال عراق و خلق داعش در منطقه غرب آسیا بیندازند تا متوجه عدم تعادل میان «ورودی» و «خروجی» منظومه ساخته و پرداخته خود شوند! این قاعده درباره شرق آسیا نیز صادق است. آمریکا به سوی تکمیل منازعه با چین پیش میرود اما ممکن است در مراحل بعدی، این منازعه به منظومهای غیرقابل کنترل با کارکردی معکوس، به ضرر اهداف و منافع کلان بینالمللی تبدیل شود. در این صورت، آمریکا باید علاوه بر پرداخت هزینه ابتدایی خلق منازعه، هزینه عقبنشینی از باتلاقی که به دست خود در شرق آسیا ایجاد کرده را نیز بپردازد. این همان نگرانی بزرگ کیسینجر بوده که او را در 101 سالگی به پکن کشانده است! وی به وضوح میداند مدیریت بحرانها و تلههای راهبردی ساخته شده توسط آمریکا از عهده امثال بایدن و ترامپ خارج است.
ارسال نظرات